...ღ♥ღ♪ طلوع يك عشق ♪ღ♥ღ

ღ♥ღ♪ طلوع يك عشق ♪ღ♥ღ

دست های منو با تو خیلی فرق داره من دستامو برای سلامتیت پیش خدا بالا میبرم و تو برای نبودن من دست میزنی و شادمانی میکنی

تنهایی یک بغض مدام است که هر لحظه بیم شکستن میرود

هیچکس تنهایی ام را حس نکرد لحظه ای ویرانی ام را حس نکرد در تمام لحظه هایم هیچکس وسعت حیرانی ام را حس نکرد انکه سامان غزل های من است بی سرو سامانیم را حس نکرد

ازم پرسیدن چطوری؟گفتم رو به راهم نمیدانستن که رو به راهی هستم که او مرا تنها گذاشت

نظرات شما عزیزان:

آسیه

ساعت17:28---30 ارديبهشت 1391

[وب سایت]

سلام نیلوفر جان ممنون که بهم سر زدی چقدر احساس تنهایی میکردم
پاسخ:خواهش عزیزدلمممممممممم

saman

ساعت16:30---21 ارديبهشت 1391

[وب سایت]

سلام لینکت کردم
منو به اسم غمکده لینک کن

مجید

ساعت22:36---17 ارديبهشت 1391

[وب سایت]

سلام نیلوفر خانم.من و شما خیلی وقت باهم تبادل لینک کردیم.
توی لینک های وبلاگ شما از بالا لینک 12 همی مال منه،توی وبلاگ من از پایین چهارمی.

مجید

ساعت20:20---16 ارديبهشت 1391

[وب سایت]

یادم باشه که یادت بیارم که یادم بندازی که یادت بمونه یاد بگیری به یاد بیاری که همیشه به یادتم و یادت هیچ وقت از یادم نمیره ،این رو یادت باشه، یادت نره دوستت دارم

amin